خاطره های قاصدکی

 

با قاصدکها در منزل زمینی شهید-خیابان سرافرازان

شهید محمد جمعه

شهيد محمد جمعه اكرامي

متولد:۱۳۳۲- شهادت:سال ۱۳۶۲پنجوين عراق

غم فراق عزيزان چقدر سنگين است      دلابسوز! كه ياران باصفا رفتند...

روايتي از محمد از زبان همسر شهيد:

سال 57اوايل انقلاب با هم ازدواج كرديم.5 سال و نيم با هم زندگي كرديم و 4 تا بچه (پسر )دارم.محمد اخلاق خوبي داشت.به همه رسيدگي مي كرد و به بچه هاي بي سرپرست و بدون پدر كمك مي كرد.

شوهر خواهرش از دنيا رفته بود و محمد بچه هاي خواهرش رو سرپرستي مي كرد و 4 سال اونها با ما زندگي مي كردن.

اونها رو وبچه هاي داداشش رو هميشه دنبالشون بود با خودش سر كار مي بردشون و مي گفت نمي خوام به راههاي خلاف كشيده بشن وهمش به فكرشون بود.

و كلام اخر..

و خدا به ما صبر داد ..ممنون كه ياد شهدا و خانواده هاشون هستيد..

پی نوشت:"و محمد هنوز هم زنده است و پيش مولايش روزي خور و ما هم انشاا.. جاپاي ولايت خواهيم گذاشت و راه محمدها رو ادامه خواهيم داد...به اميد فرج مولانا مهدي"عج"

والسلام علي من اتبع الهدی

ادامه نوشته

خاطره های قاصدکی

 

خوشا آنان که بر بال ملائک /نشستند و صفا کردند و رفتند...

شهید علی پورمحمدی

شهيد علي  پور محمدي

تخريب چي تيپ جواد الائمه

مادر شهيد:

خيلي پسر فعالي بود. پدرش ماست بندي داشتند ، نصف روز ميرفت در مغازه پدرش.

از 14سالگي نماز شب مي خواند.خيلي مقيد بود.عضو بسيج مسجد ابوالفضلي منطقه ميثم بود. تا اينكه گفت مي خواهم بروم جبهه.45روز آموزشي بجنورد ، واحد تخريب آموزش مي ديد.

بعد از آموزشي 45 روز رفت جبهه كه مصادف شد با عيد نوروز. وقتي آمد 20 روز مانده بود به عيد نوروز.

گفتم براي عيد اينجايي؟گفت نه فقط 5-6روز مي مانم و بر مي گردم منطقه.

3روز به عيد بود كه رفت. تخريب چي بود....

ادامه نوشته

سخنراني

بسم رب الشهداء والصدیقین

منزل شهيد علي پورمحمدي/سخنران حاج آقا جباري

شهيد فهميده يقين داره تانكي كه ميخواد از روش رد بشه گوشت چرخ كرده اي ازش نمي مونه!

شهدايي كه مفقود هستند بيشترشون ساداتند. چرا؟ چون خودشون خواستن.

آمار شهدا رو بگيريد مجروح ها بيشتر از ناحيه پهلو مجروح و بعد شهيد شدند چون اين خواسته خودشون بوده.نمونه ش در گردان خود ما در گردان دسته ويژه يكي از بچه ها كه سيد بود خواب ديده بود كه ليستي رو نشونش ميدن كه هر 22 نفر شهيد شدن.فرداش  به روحاني گردان ما حاج اقاي پورمحمدي اين موضوع رو گفت .الان از گردان ما2 نفرشون جانبازن كه شهيد زنده هستن و 20 نفر ديگه هم شهيد شدن.چرا؟

چون خودشون خواستن و خدا هم به حرفشون كرد.

شهدا يك قدم برداشتن و خدا هم ده قدم برداشت و اونها رو براي هميشه با خودش برد...

و صلي الله علي محمد و اله الطاهرين(ع)

 

ادامه نوشته

خاطره های قاصدکی

محمد رضا و عليرضا دو شقايق از تبار عاشورائيان..

خواهر شهيدان عباديان از برادران شهيدش مي گويد:

عاشق افراد مومن بودند.يك سال عليرضا از محمد كوچكتر بود سالگرد عليرضا چهلم محمد بود.محمد رضا مهندس نيروگاه برق نكا بود. رئيس نيروگاه گفته بود نيروگاه به شما نياز داره حتي حاج محمد رو تهران خواسته بودن، شغل خوب ،امكانات و..در اختيارش بذارن. تازه بچه دار شده بود ولي حاجي قبول نكرد مي گفت:هر چي بدين سپاه واجب تره!

و كلام اخر از زبان همسر شهيدمحمد رضا..

تنها چيزي كه ما رو نگه ميداره شناخت شهداست.دينمون رو به روز كنيم و دنبالش باشيم.دل و قلبمون با شهدا باشه. توسل به شهدا كنيد وجود مقدس امام رضا(ع) رو هم كه داريم اگر اينها رو ما نداشتيم واقعا بايد چكار مي كرديم؟

والسلام علي عبادالله الصالحين"

ادامه نوشته

زیر خیمه هیات..

سخنراني روز دهم محرم

حاج آقاي قرائي

كوفياني كه در جنگ شركت داشتند و پيروزي به ارمغان آورده بودند نعل اسبشان را بر در خانه مي زدند. اين نشانه اين بود كه مرد اين خانواده در جنگ با حسين (ع)شركت كرده است.

اين فرهنگ در زندگي ما اين شده كه نعل بر در خانه نصب مي كنيم و نمي دانيم كه معني اين كار چيست!؟

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون..

ادامه نوشته

زیر خیمه هیات..

صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع)..

روز نهم/حاج اقا قرائی

هر دري بسته شود جز در پر فيض حسين    اين در خانه عشق است كه باز است هنوز..

اميرالمومنين(ع) يك روز از برادرش عقيل كه نساب بود و در شناخت نسب ها و قوم شناسي مهارت زيادي داشت خواست كه يك همسر خوب از يك قبيله اي كه در وفا-جوانمردي-شجاعت و.. زبانزدن رو براش انتخاب كنه..

عباس افتاد..اينجا بود كه صدايي شنيد انگار فاطمه (س)بود عباسم ،عزيز دلم ولدي..ا

ونجا بود كه عباس براي اولين بار با اذن مادر حسين رو برادر خوند ..اخاه ادرك اخاه.داداش به فريادم برس.. حسين؛ چرا تا حالا منو برادر نخوندي ..حسين سر عباس رو به دامن ميگيره ولي چند لحظه بعد ديگه سرحسين كجاست ؟روي زمين و روي سينه حسين...

لاحول ولا قوه الا بالله العلي العظيم..

ادامه نوشته

روز هفتم محرم..

بسم رب الحسين

سخنراني روز هفتم محرم

موضوع :عقل در مقابل ولي

حاج آقاي قرائي

-صلح حديبيه : كه پيامبر و ياران براي زيارت مكه  مي روند ولي جلوي اينها را مي گيرند و نمي گذارند و مي گويند سال ديگر بيايند .پيامبر اكرم دستور مي دهد قرباني ها را انجام دهيد و برگرديم. دومي بلند ميشود و داد و بيداد مي كند و اين خيلي عجيبه كه هنوز اوايل اسلام و يك بحث عقلانيتي مي كند.دومي مي گويد: تو رسول خدا نيستي و من به تو شك كردم تو به ما گفتي مرم مكه ولي الان داريم بر مي گرديم اين عدم اطاعت پذيري از مولا و ولي است.

ادامه نوشته

روز ششم محرم..

سخنرانی روز ششم

موضوع :عقلانيت

حاج آقای قرائی

-اهل بيت چه بهاي سنگيني براي هدايت ما دادند ؟اينها علي دادند تا ما علوي شويم، حسين دادند تا ما حسيني شويم و ... اما نشديم!

- جريان كوه احد و حنگ احد: "پيغمير اكرم (ص) دستور داد اين تنگه را چه پيروز شديم و چه شكست خورديم ترك نمي كنيد و چندبار تكرار كردند." مسلمانان پيروز شدند و به دنبال مشركين رفتند .هم اينهايي كه روي كوه احد بودند و روي ارتفاع بودند . بچه مسلمان گدايي كه اسب نداره سوار بشه ،بچه مسلمان گدايي كه سلاح دفاعي و ... نداره مي بينه كه سلاح ها طلا و جواهرات و امكانات اينجا افتاده....

ادامه نوشته

زیر خیمه هیات..

 

یا قدیم الاحسان بحق الحسین(ع)..

روز پنجم محرم/حاج آقای قرائی

هرگز دست از اسلام و قرآن و امام عزيز خود برنداريد و كار حسين ها و زهرا ها وزينب ها را بكنيد.شهيد محمد رضا ويسي

علي بن شعيب خدمت امام رضا(ع) ميرسه امام (ع) مي فرمايند:بهترين زندگي رو چه كسي داره ايشون ميگه شما بهتر مي دونيد.

" بهترين زندگي رو كسي داره كه سبب خير در زندگي ديگران بشه و سبب شر در زندگي ديگران نشه."

زمان حضرت زهرا(س) امت سكوت كردند باعث شد به امام علي(ع) و امام حسن(ع) خيانت كنند و شيطون رشدشون داد تا در كربلا جنايت كردند گوشت و پوست رو پاره كردن-آب ندادن-چادر كشيدن و..

شيطون مرحله به مرحله با ما كار داره و يكباره بچه مسلمون جنايت انجام نمي ده مرحله به مرحله جلو ميره تا به جنايت ميرسه.

اسفنديار كي منش دانشجوي سال سوم دانشگاه تهران اهل يزد زرتشتي رفت براي دفاع.. نه كي منش و نه مالكيان به عقلشون رجوع نكردند تابع امر ولي بودند پيرو ولايت بودند. پيروي از عقل جز گمراهي و ضلالت چيز ديگري نداره..

حسین جان:یا لیتنا کنامعکم فافوز معکم فوز عظیما..

 

ادامه نوشته