سخنرانی

بنام خدا

سخنران:آقای لایقیان

دلیل شهادت فاطمه س به روایت 75 روزیا95روز چیست؟علت در اینست که (دران زمان عربها به عدد7 میگویند سبعه و به عدد9 تسعه) اشکال درمورد نقطه ها است زیرا زبان عرب نقطه گذاری نداشت،بعدتاریخی.

چه دلیلی داریم که سوره کوثردرشان فاطمه س است؟1)در زمان پیامبرص دشمن ایشان،ایشان را چون پسر نداشت ابتر (دم بریده) صدامیزد.ولی باتولد فاطمه الزهرا س خدا دراخر آیه سوره کوثر میگوید ،دشمن تو خودش دم بریده است ،ونسل پیامبرص ازفاطمه س ادامه میابد.2)دلیل دوم شان نزول سوره کوثر میباشد زیرا در شان بانوی دوعالم میباشد

کوثر به چه عناست؟کوثر یعنی خیرکثیر.وجود نازنین فاطمه الزهرا س خیرکثیریست ....ادامه مطلب

ادامه نوشته

خاطرات قاصدکی

 

 

بنام خدا

شهیدان:حسین ، ابوالفضل ، مهدی عدالتی خدابنده

محل شهادت: حسین،کامیاران24/7/62،

ابوالفضل،سرودشت2/2/66،

مهدی،سیدصادق29/3/67

مزارشهیدان:خواجربیع ،مشهد الرضا ع

مادر شهیدان عدالتی خدابنده:

فرزندانم را در راه خدا وامام ره دادم وخوشحالم ازآن.فرزندانم اهل نماز ،قران بودند وهمیشه ماراسفارش به حجاب میکردند.فرزندم حسین سفارش میکرد که مادر قران را بامعنی اش بخوان وببین خداچه وعده هایی داده.اودوست داشت شب عاشوراشهیدشه،وبه آرزویش رسید....

حضوربچه های قاصدک:۲۲/۱/۹۲

ادامه نوشته

خاطره های قاصدکی

بسم رب الشهداء

وصیت نامه شهیدحمید صبور حداد طوسی

http://alamdar110.persiangig.com/image/Photo1454.jpg

سلام بر ملت قهرمان و شهید پرور ایران و سلام به تمامی شهدای اسلام و سلام به رزمندگان جبهه های حق علیه باطل و سلام بر شما پدر و مادر عزیزم و برادران و خواهران .عزیزان من اینک که لحظه موعود و آن حمله به دشمن کافر و رفتن به سوی خداوند و شهادت در راه او که بعد از آن دیدار اوست فرا رسیده لازم دیدم مسایلی چند را با شما عزیزان به عنوان آخرین صحبت هایم درمیان بگذارم:

آمدن من به جبهه فقط برای خدا و جهاد و جنگیدن در راه او بوده است و این شاید بدین وسیله و با شهادتم توانسته باشم مسئولیت خویش را نسبت به انقلاب و اسلام ادا کرده باشم. من اصلا نمی توانستم در مشهد باشم و با آن وضع دوری از دوستان و برادران در زندگی بعد از انقلاب با آنها برخورد داشتم و به رسالت و تعهد خویش عمل کرده بودند و امتحان داده بودند تحمل کنم؛ احساس می کردم اگر بمانم پیش از پیش به خود ضربه زده ام و خویشتن را تباه کرده ام. یک حالت تنهایی و غریبی داشتم و اگر خداوند نبود نمی دانستم چه کنم!

ادامه نوشته

سخنرانی

بنام خدا

سخنران،آقای حسین زاده

شخصی نزد رسول خدا ص رفت وگفت:چرا دعاهایم مستجاب نمیشود؟مگرخدانگفته که دعا کنید،اجابت میکنم؟پیامبر ص گفت:بخاطر 10 چیز دلهای شما مرده که دعاهاتان مستجاب نمیشود،که عبارتند از:

1:خدا را شناختید ولی طاعت خدارا نکردید

2:قران راتلاوت میکنید ولی به آن عمل نمیکنید.

3:ادعا کردید پیامبر رادوست دارید ولی به فرزندانش بدی کردید.

4:ادعا کردید با شیطان دشمنید ولی ازاو اطاعت کردید.

5:ادعاکردید بهشت رادوست دارید ولی برایش کاری نکردید.

6:ادعا کردید از جهنم میترسید ولی خودرا درآن پرتاب کردید.

7:به عیوب مردم مشغول شدید.

8:ادعا کردید بادنیا دشمنید ولی بازهم جمع کردید.

9:شمابه مرگ اعتراف کردید پس چرا هیچ کاری برای مرگ نمیکنید.

10:مرده هاتونو دفن کردید ولی عبرت نگرفتید.

حضور بچه های قاصدک:15/1/92

نماز،عاشورا،احترام به والدین،مراقبت چشم

بنام خدا

فرهنگ شهدا برای زندگی چیست؟

سخنران،آقای محمدی زاده

اگر امروز همه ما مشکلات زیادی در زندگی داریم بخاطر این است که فرهنگ شهدا رو وارد متن زندگیمون نکردیم .شهدا چه  میکردند؟اول مسئله نماز است ،ما باید بهای بیشتری به نمازهایمان بدهیم .آن را اول وقت بخوانیم و با اخلاص و با حضور قلب بخوانیم .شبی در پایگاه جوانی از خواب با اضطراب بیدار شد گفتم چی شده؟گفت درخواب  شیطان رو دیدم که میگفت ...

ادامه نوشته

میخواهم دوبار داماد شوم!

بنام خداوند بخشنده مهربان


نام ،سید علیرضا کاظمینی

تاریخ شهادت،26/12/62

محل شهادت،کردستان ،مریوان

مزار، مشهد، بهشت رضا ع

نحوه شهادت ،اصابت گلوله

مادر شهید،

علیرضا با تولدش به خانه ی ما برکت آورد و بچه ای فوق العاده ارام و بی آزار بود .او بسیار مظلوم بود و قلب مهربانی داشت.بچه که بود به کلاس قرآن فرستادیمش و بعد به مکتب خانه رفت ،خط بسیار خوبی داشت و بابتش جایزه میگرفت.روزی دستش شکسته بود و به من نگفته بود که معلمش این کارو کرده .روزی معلمش آمد و از من عذرخواهی کرد که من نمیدونستم که او مشق هایش را نوشته است و بیگناه کتکش زده ام.دوران انقلاب اعلامیه های امام رو پخش میکرد و از هیچ کاری دریغ نمیکرد و شجاعت خاصی داشت.5 و نیم سال در جبهه فعالیت کرد و روزی به من تلفن کرد که مادر میخواهم داماد شوم ان هم دوبار.5 روز در کنار عروسش ماند و دوباره رفت جبهه و چند روز بعد خبرشهادتش رو اوردند.از سید یه دختر بنام سمیه به جای ماند .همیشه میگفت مادر جلو مرا نگیرید زیرا دشمن وارد خانه شده و ما باید از ناموس مان دفاع کنیم .مادر جلو مرا نگیر.وقتی پنج سال داشت مهری رو در دستش میگرفت و می آمد دامن مرا میگرفت و میگفت مادر بریم نماز بخوانیم و بعد بقیه کارها رو بکنیم ولی من که مادر چند فرزند بودم و گرفتار بودم او را به خوبی نمی توانستم درک کنم.

خواهر شهید،من و علیرضا خیلی باهم دوست بودیم و همدیگر رو دوست داشتیم .او بسیار مظلوم بود .وقت انقلاب باهم اسلحه ها رو تمیز میکردیم و کلا با هم همراه بودیم.علیرضا گفته بود میخواهم دوبار داماد شوم ، او یکبار ازدواج کرد و یکبار شهید شد، یعنی دوبار داماد شد.

تاریخ حضور بچه های قاصدک پنجشنبه:۸/۱/۹۲