سخن از دور شدن است...دوري انسان با عشق...!!

دختراي ننه دريا...چه سلامي ؟ چه عليكي ؟
كوره ها سرد شدن ، سبزه ها زرد شدن ،
خنده ها درد شدن ، بركت از خونه رفت...
دختراي ننه دريا، تــه آب ، نيمه عريون تنشون ،
خزه ها پيرهنشون ! تنشون هـرم ســــراب ،
خندشون غل غل آب ! وصلشون خنده شـــك !!
... اما ...، انگار دلشون ،پاي ديوار خزه يه وقتايي ميخونه ضجه كنون...
نكنه فكر كنين تقصير ماست ! ننه درياي حسود ، كرده اين آتش و دود...!
ولي...دختراي ننه دريا...مگه زوره ؟؟ به خدا هيچكي به تاريكي شب ،تن نميده.
موش كورم كه ميگن دشمن نوره ، به تيغ تاريكي گردن نميده !
دختراي ننه دريا...چشم اميدمون اول به خدا و ...بعد به شماست...
دختراي ننه دريا...دخترای ننه دریا...بركت از خونه رفت...
(( غصه نخور گل نرگس ،
هنوز هم زيادند كساني كه به حجابشان ، به چادرشان مي نازند...))
+ نوشته شده در یکشنبه هجدهم دی ۱۳۹۰ ساعت 18:24 توسط
|